نمایش جهانی هنر فرش ایرانی در موزهها
وقتی پای فرش ایرانی به موزههای معتبر جهان باز میشود، تنها یک شیء نمایش داده نمیشود؛ تاریخ، ذوق، صبر و جهانبینی یک تمدن روی گرهبهگره پرزها ایستاده است. بازدیدکننده کنار قالی میایستد و بیآنکه راهنمای صوتی را روشن کند، قصه میشنود: از کارگاههای صفوی و کوچهای عشایر تا خانههای امروز. برای ما در «ذوالانواری» که با میراث سه نسل فرش نفس میکشیم، دیدن نام ایران در برچسبهای موزهای، فقط افتخار نیست؛ تأیید این بوده که هنر، بهترین سفیر فرهنگ است.
چرا موزههای جهان شیفتهٔ فرش ایرانیاند؟
پیش از آنکه فهرست موزهها را مرور کنیم، بهتر است بدانیم جذابیت فرش ایرانی برای هنرمندان و افراد معروف از کجاست. فرش ایرانی یک «رسانهٔ کامل» است: ترکیبی از طراحی معماری (ترکیببندی فضا)، نقاشی (رنگ و نقش)، شعر (کتیبهها و امضاها) و حتی مهندسی مواد (الیاف، رنگ، تراکم). همین چندلایگی باعث میشود در کنار نقاشیهای کلاسیک و مجسمهها، فرش هم بهعنوان اثر شاخص در تالارهای اصلی آویخته یا گسترده شود.
دلایل اصلی این جایگاه:
- روایت تاریخیِ دقیق از طریق امضا، تاریخبافی و سبکشناسی (مثلاً اردبیل ۹۴۶ق/۱۵۳۹–۴۰م).
- کیفیت فنی کمنظیر در بافت، رنگرزی و دوام که معیارهای موزهای را پاس میکند.
- خوانایی جهانیِ نقشمایهها؛ از باغ ایرانی تا شکارگاه که برای تماشاگر غیرایرانی هم قابل ارتباط است.
ویترینهای شاخص جهان
در بسیاری از موزههای بزرگ، یک یا چند فرش ایرانی نقش «ستارهٔ تالار» را دارند. پیش از بردن نامها، توجه کنیم انتخاب این آثار حاصل سالها پژوهش است تا هم زیبایی و هم اصالت حفظ شود. نمونههای برجسته:
- موزه ویکتوریا و آلبرت لندن (V&A): «قالی اردبیل» با امضای مقصود کاشانی، قدیمیترین فرش مُؤرّخِ جهان و یکی از مهمترین آثار مجموعههای اسلامی است.
- موزه هنر شهرستان لسآنجلس (LACMA): «اردبیلِ دوقلو» و «قالی تاجگذاری»؛ نمایشهایی که نقش دیپلماسی فرهنگی صفوی را پررنگ کردهاند.
- موزه هرمیتاژ سنپترزبورگ: «قالی پازیریک»، کهنترین قالی پرزدارِ شناختهشده، اغلب با منشأ ایرانی/هخامنشی معرفی میشود و برای تاریخ قالیبافی سندی بیبدیل است.
- موزه متروپولیتن نیویورک (The Met): «قالی امپراتور» شاهکاری از کارگاههای صفوی؛ ترکیبی از جانوران اسطورهای و باغ فردوس که در سالنهای هنر اسلامی میدرخشد.
- موزه هنر اسلامی برلین (Museum für Islamische Kunst): یکی از علمیترین مجموعههای فرش در اروپا؛ محل پژوهشهای مرجع دربارهٔ بافت و طرح.
- موزه هنر اسلامی دوحه (MIA): «پولونِز»های ابریشمی با زر و سیم نامشان اروپایی است اما زادگاهشان ایران صفوی.
- موزه لوور پاریس: قالیهای منسوب به تبریز/صفوی مانند «مانتس» که باغ بهشت و پیکرهها را در قاب ترنج به نمایش میگذارند.
نقش و رنگ؛ زبانی که مرز نمیشناسد
قبل از اینکه برچسب کنار فرش را بخوانیم، چشمهایمان با نقش و رنگها وارد گفتوگو میشود. باغی بیانتها، ترنجی که در مرکز میدرخشد، اسلیمیهایی که مثل شاخهها رشد میکنند… اینها فقط طرح نیستند؛ روایتهایی هستند که از شعر و معماری به تار و پود فرش راه پیدا کردهاند. همین ترجمهی بیکلام باعث میشود حتی تماشاگر امروز هم با آن ارتباط بگیرد.
طرحهایی که در موزههای معتبر جهان بیشتر دیده میشوند:
- ترنج و لچک: حس مرکزیت و نظم؛ برای فضاهای رسمی و نمایشهای باشکوه.
- باغ یا گلستان: وعده بهشت و سرسبزی؛ پرطرفدار در ویترینهایی با تم «باغ ایرانی».
- صحنههای شکار: شکوه، مهارت و ماجراجویی؛ یادآور داستانهای کهن و دربارهای قدیم.

پشت صحنهی یک نمایش فرش
نمایش یک فرش، فقط باز کردنش روی زمین نیست. پشت هر نمایش، تیمی از مرمتکاران و کارشناسان ایستادهاند که نور، رطوبت و حتی زاویه آویختن یا پهنکردن را حساب میکنند تا الیافش سالم بماند. توضیحات کنار اثر هم کمک میکند بیننده بداند آنچه میبیند، متعلق به کدام دوره و فرهنگ است.
چند نکتهی طلایی در نگهداری:
- نور ملایم و محدودیت زمان نمایش برای حفظ شادابی رنگ، مخصوصاً در ابریشم و رنگهای گیاهی.
- استفاده از تکیهگاه و زیرانداز ویژه که فشار وزن را یکنواخت پخش کند.
- ثبت دقیق وضعیت فرش با عکس و نقشهی آسیب قبل و بعد از هر نمایش.
جمعبندی
فرش ایرانی در موزهها فقط یک «شیء زیبا» نیست؛ بیانیهای است دربارهٔ صبر، تخیل و نظم ایرانی. از اردبیلِ افسانهای V&A و همزادش در LACMA تا پازیریکِ هرمیتاژ و قالیهای صفوی متروپولیتن، هر کدام برگ سندیاند بر جهانیبودن این هنر. اگر کنجکاوید این روایت را در خانه یا پروژهٔ شما هم زنده کنیم، خوشحال میشویم در بزرگترین مجتمع فروش گبه و فرش دستباف همراهتان باشیم.
یک دیدگاه بنویسید